در ایران چارهای جز سیاسی شدن نیست
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۳۰۰۰۶
جامعهشناسان میگویند در ایران آدمها به ناچار سیاسی میشوند، چون قدرت سیاسی می خواهد در همه جای زندگی آدم، از وسایل کنترل بارداری تا نوع طراحی روی سنگ قبر دخالت کند. در ایران چاره ای جز سیاسی شدن نیست.
تقریباً دو سال به دلیل پاندمی کرونا، کلاسها به شکل مجازی تشکیل میشد. روشن است که این کلاسها، به ویژه در مقطع کارشناسی، هیچ وقت ویژگیهای یک کلاس متعارف و معمول را نداشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وقتی کلاسها شکلی حضوری یافتند به تدریج آشناییها بیشتر شد. به تدریج بحثها شکل گرفت و گاهی هم بحثها بسیار داغ شد. در هر جلسه از درسهایی که من با دانشجویان مقطع کارشناسی داشتم درباره موضوع مشخصی بحث میکردم. این دانشجویان در واقع دانشجویان ورودیِ جدید بودند، یعنی آنکه هنوز تجربه کافی از فضای دانشگاه نداشتند و هر آنچه داشتند متعلق به قبل از ورود به دانشگاه بود.
در جلسات نخست، من مات و مبهوت به آنها خیره میشدم. فکر میکردم که نه در جمهوری اسلامی بلکه در کشوری اروپایی سر کلاس حاضر شدهام. مثلاً همان جلسات اول در ابراز مخالفت یا موافقت با نظر همکلاسیشان، همدیگر را با نام کوچک صدا میزدند. نه آنکه من با این موضوع مشکلی داشته باشم. به دانشجویان نسل قبلتر و به دوران دانشجویی خودم فکر میکردم که خطاب قرار دادن همکلاسی با نام کوچک تقریباً امری محال بود. ما حتی مجبور بودیم به هنگام صحبت با همکلاسی دختر(ارتباطی که اغلب باید بهانهای آموزشی برای آن میتراشیدیم) به زمین نگاه کنیم تا توسط نهادهای ناظر بازخواست نشویم.
برای ما، ادب حکم میکرد که به هنگام ارتباط اجتماعی، به صورت همکلاسیمان نگاه کنیم ولی ترس آنقدر در ما نهادینه شده بود که جرأت و جسارت این کار را نداشتیم. ولی این دانشجویان راحت بودند. یادم هست که پس از کلاس، از دانشجویی پرسیدم «شما در کل چند وقت است که با هم آشنا شدهاید؟ » متوجه شدم که جمعی از آنان در همان روزهای بازگشایی دانشگاه به کافهای در شهر رفتهاند. کلی گفته اند و خندیده اند و با هم آشنا شده اند. این برای من بسیار جالب آمد.
دانشجویان کلاس بسیار راحت میخندیدند. شخصا با این موضوع هم مشکلی نداشتم. نکته، راحت خندیدن آنان بود و من باز به نسل قبلتر فکر میکردم. به همین خاطر گاهی در نوشتههایم میگویم که خندیدن هم رفتاری اجتماعی است که تحت تأثیر شرایط اجتماعی و سیاسی، فراز و نشیب دارد.
نسلهای قبلتر، همین خندیدن را به مشکلی روانی برای خود تبدیل کرده بودند. دوست داشتند بخندند ولی تمایل خود را سرکوب میکردند. آنان تبسمی کاملا کنترل شده را به جای خنده ابراز میکردند.
دانشجویان بسیار راحت و با اعتماد بنفس با من حرف میزدند. مثلا خیلی راحت میگفتند « استاد ضمن محترم بودن نظر شما، من نظر متفاوتی دارم». آنان نظر مرا به چالش میکشیدند و مدام از من توضیح بیشتری میخواستند. اگر توضیح من قانعشان نمیکرد با لبخند میگفتند« استاد ولی من قانع نشدم». باور کنید این رفتارها در نسلهای قبل به سختی ابراز می شد.
از نظر این دانشجویان، جایگاه یک فرد(هر چه میخواهد باشد) جایگاهی تعاملی است و نه مبتنی بر اقتدار یک طرفه. متوجه شدم که حتی موضوعی مانند «احترام» هم برای این دانشجویان تعریف متفاوتی دارد. هر دو طرف محترم اند و احترام دلیلی بر نشنیدن نقد نمی شود. من این را هم قابل تحسین میدانستم و به آینده ایران فکر میکردم.
برخی از آنان در ابتدای صحبتهایشان اشارهای به باورهای خود میکردند. مثلاً یکی از آنها میگفت: « من آتئیست(خداناباور) هستم و از این زاویه به موضوع نگاه میکنم که...» یا دیگری میگفت: « من به عنوان یک گیاهخوار فکر میکنم که.... ». دیگری میگفت: « من آدم مذهبی نیستم و آدمی معنوی هستم. فکر میکنم که...». و من هاج و واج به آنها نگاه میکردم. یادم هست در یکی از کلاسها خندیدم و به آنها گفتم که «چه اتفاقی رخ داده است؟ شما از کجا آمدهاید؟ چطور شما نگران بازخواست نیستید؟ » و البته تحسینشان میکردم که صریح هویتشان را آشکار میکنند و جالب آنکه، تحسین من باعث تعجب آنان میشد. میگفتند: « استاد چرا برای شما ما عجیب هستیم؟»
آنها گاهی صحبتهای مرا چک میکردند. یادم هست در یکی از کلاسها به دانشجویی گفتم که لطفا گوشیات را بگذار کنار. گفت: « دارم نکتهای که شما گفتهاید را چک میکنم. تردید دارم درست باشد». همانجا و در لحظه میتوانست درست یا غلط بودن ادعای مرا نشان دهد. به خودم یادآوری کردم که حواست باشد. اینها نسل « بومیهای دیجیتال»اند.
آنان ویژگی مهم دیگری هم داشتند. به ندرت به ساختار سیاسی اشاره میکردند یا حرف شان رنگ و بوی سیاسی می گرفت. درباره زندگی حرف میزدند. مثالهایشان درباره زندگی بود. درباره جریان سیال و پویای زندگی روزمره.
کافه رفتن، گشت وگذار در صفحات چهرههای مشهور جهانی، سفر، موسیقی، اینستاگرام، فَشن، کافه، از عناصر زندگی روزمره آنان بود. آنان سیاسی نبودند که البته منظورم تحقیر آنان نیست. کلیت زندگی برایشان مهم بود. اجزا زندگی برایشان مهم بود. محور زیست-جهان آنان خودِ زندگی بود. زندگی ای که در آن «زندگی کردن» و نه « زنده بودن» اهمیت دارد. و من گاهی به آنها غبطه می خورم.
در ماههای گذشته، کلاسها ادامه داشت. من باز با آن دانشجویان کلاس داشتم. متوجه شدم که آرام آرام دارند سیاسی میشوند. دارند به سمت نقد قدرت میروند. در کلاس نام مقامات را می گفتند. رگههای مقاومت در برابر قدرت داشت در بین آنان شکل می گرفت. این امر دلیل سادهای داشت: قدرت میخواست به زندگی روزمره آنان نفوذ کند. قدرت می خواست به «زندگی کردن» آنان جهت و مسیر بدهد. نهادهای رسمی داشتند درباره لباس پوشیدن آنان، درباره اینستاگرام آنان، درباره کافه رفتن آنان، درباره شادی کردن آنان، و درباره اعتقادات آنان خط و نشان میکشید.
آنان نمیخواستند سیاسی شوند ولی عملکرد سراسر اشتباه و خام نهادهای رسمی آنان را سیاسی کرد. به همین دلیل جامعهشناسان میگویند که در ایران آدمها به ناچار سیاسی میشوند چون قدرت سیاسی می خواهد در همه جای زندگی آدم، از وسایل کنترل بارداری تا نوع طراحی روی سنگ قبر دخالت کند. در ایران چاره ای جز سیاسی شدن نیست.
عصر ایران؛ دکتر فردین علیخواه (گروه جامعهشناسی دانشگاه گیلان)
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: فکر می کردم کلاس ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۳۰۰۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هیچ فرصت سرمایهگذاری در شهر نباید از دست برود/ چارهای جز مشارکت مردم در توسعه شهر نداریم
مدیرعامل سازمان سرمایهگذاری و مشارکتهای مردمی شهرداری اصفهان با تاکید بر ارائه بستههای تشویقی به سرمایهگذاران ادامه داد: هیچ فرصت سرمایهگذاری در شهر نباید از دست برود و در عین حال باید بهطور مستمر فرصتهای جدید با توجه به موقعیت هر منطقه و بافت اجتماعی قالب آن اقدام کرد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، مسعود حیدری مدیرعامل سازمان سرمایهگذاری و مشارکتهای مردمی شهرداری اصفهان در اولین نشست از سلسله نشستهای ادواری مسئولان سازمان سرمایهگذاری و مشارکتهای مردمی مناطق شهرداری اصفهان در ۱۴۰۳ با تاکید بر اهتمام مسئولان سرمایهگذاری و مشارکتهای مردمی مناطق شهرداری اصفهان بر تحقق شعار سال جاری که مزین به عنوان «جهش تولید با مشارکت مردم» شده است، اظهار کرد: انتخاب این عنوان برای سال جاری، وظیفه سازمان را سنگینتر میسازد و ضرورت دارد با پیگیری مستمر در مناطق مختلف شهرداری اصفهان، زمینه مساعد برای افزایش مشارکت مردم را در پروژههای شهری فراهم سازیم.
وی افزود: باید بپذیریم که سرمایهگذاران، شریک شهرداری هستند و باید با احترام ضمن درک شرایط آنها و با اتخاذ تدابیر مناسب نسبت به رفع موانع و تسریع در روند اداری فعالیت آنها کوشا باشیم.
مدیرعامل سازمان سرمایهگذاری و مشارکتهای مردمی شهرداری اصفهان تصریح کرد: ضرورت دارد از طریق مشارکتهای سهجانبه در شهر اصفهان، سازوکاری حقوقی به منظور جذب سرمایههای خرد فراهم شود و مسئولین سرمایهگذاری و مشارکتهای شهرداری در مناطق مختلف باید این نیازها را شناسایی و با پیگیری و حضور پویای خود آنها را مرتفع سازند.
حیدری با اشاره به ضرورت فعالسازی پروژههای راکد، آنها را سرمایههای شهر و شهرداری اصفهان قلمداد کرد و گفت: پروژههای مختلفی با پیشرفت فیزیکی بالا در مناطق مختلف بلاتکلیف ماندهاند و باید با بازنگری در فرایندهای اداری و مانعزدایی از مسیر اجرای آنها، امکان تکمیل و بهرهبرداری را فراهم سازیم.
وی اضافه کرد: برای هدفی بزرگ گرد هم آمدهایم و باید وظایف خود را به درستی انجام دهیم؛ باید قبول کنیم که برای توسعه شهر، چارهای به جز مشارکت مردم و فعالان بخش خصوصی در اداره شهر وجود ندارد.
مدیرعامل سازمان سرمایهگذاری و مشارکتهای مردمی شهرداری اصفهان با تاکید بر ارائه بستههای تشویقی به سرمایهگذاران ادامه داد: هیچ فرصت سرمایهگذاری در شهر نباید از دست برود و در عین حال باید بهطور مستمر فرصتهای جدید با توجه به موقعیت هر منطقه و بافت اجتماعی قالب آن اقدام کرد.
کلیدهای موفقیت در مدیریت پسماند شهری، آگاهی و مشارکت شهروندان استغلامرضا ساکتی، مدیرعامل سازمان مدیریت پسماند شهرداری اصفهان نیز در این نشست با اشاره به اینکه این سازمان در راستای افزایش مشارکت شهروندی برای حفظ محیط زیست، اقدام به شناسایی مشترکان خود در گروههای هدف مختلف کرده است، گفت: کلیدهای موفقیت در مدیریت پسماند شهری، آگاهی و مشارکت شهروندان است و مشارکت شهروندان در فرآیند مدیریت پسماند از طریق کاهش تولید و تفکیک پسماندها از یکدیگر در مبدأ به عنوان یکی از کاراترین و اقتصادیترین روشهای پردازشی در بیشتر کشورهای دنیا صورت میگیرد.
وی با تشریح پروژههای شاخص مشارکتی سازمان مدیریت پسماند افزود: استفاده از تکنولوژیهای نوین و هوشمند از ابتدا در دستور کار سازمان مدیریت پسماند قرار داشته است. همچنین پروژه احداث هاضم بیهوازی بهظرفیت ۳۰۰ تن در روز، احداث نیروگاه ریجکتسوز ۳۰۰ تن در روز، پروژه تولید سوخت مشتق از پسماند RDF به ظرفیت روزانه ۱۵۰ تن و احداث کارخانه بازیافت پسماندهای ساختمانی از جمله سایر پروژههای شاخص مشارکتی این سازمان است و پروژه مشارکتی شیرابه که اثرات بسیار مثبت زیست محیطی دارد، نیز آماده بهرهبرداری است.
به گزارش ایمنا، اولین نشست از سلسله نشستهای ادواری مسئولان سازمان سرمایهگذاری و مشارکتهای مردمی مناطق شهرداری اصفهان در ۱۴۰۳ که با میزبانی سازمان مدیریت پسماند شهرداری اصفهان و با محوریت بررسی پروژههای مشارکتی این سازمان برگزار شد، بر ضرورت ارائه راهکارهای عملی و عینی برای تحقق شعار سال تاکید شد.
در این نشست درباره مصوبه هفته گذشته شورای عالی سرمایهگذاری و مشارکتها و تاکید بر پاسخگویی استعلامهای این سازمان از معاونتها و سازمانها و مناطق شهرداری اصفهان اشاره شد که با امضای شهردار اصفهان ابلاغ شده است.
کد خبر 750016